تولدی دیگر
برای آنکه کمی ، حتی اگر
شده کمی زندگی کرد ، دو تولد لازم است. تولد جسم و سپس تولد روح. هر دو تولد مانند
کنده شدن هستند. تولد اول بدن را به اين دنيا می افکند و تولد دوم روح را به آسمان
می فرستد. تولد دوم من زمانی بود که تو را ديدم ...
La plus que vive, Christian Bobin
6 Comments:
پس از دیدار کسی که به نور آغشته است,
دیگر نمی توان به طور عادی زندگی کرد. کریستین بوبن
By Anonymous, at October 09, 2005 6:38 AM
درود بر هستي....مي دوني آدم پس از تولد فيزيكيش بيشمار تولد و به هستي در اومدناي ديگه اي رو در خودش به نظاره مي شينه.آدم در هر لحظه دگرگون مي شه و خودش رو از نو مي بينه و اين لحظه ها هستش كه مي تونه به هستي در اومدنش رو حس كنه....شاگرد و آموزگار هم باشيم و شاد
By Anonymous, at November 04, 2005 8:48 AM
mibinam ke in webloge bichare, modat hast ke update nashode :P
mesle inke dars o daneshgah, hesabi vaght ro azatoon gerefte.
baba Doctor shodan ke in harfa ro nadare :D :P ;)
har ja hastin, movafagh bashin
By Anonymous, at November 08, 2005 9:08 PM
دوست عزیز من
متن بسیار زیبایی نوشتی.
امیدوارم همگی ما ، تولد دوم و
آزاد شدن از گناه را تجربه نماییم.
و آنگاه شادمانی ما جاودانه خواهد
بود تا ابد .
By شادمهر ودودی, at November 10, 2005 5:08 AM
از اينکه بی خبر شرمنده کردين ، شرمنده شدم.
شما جناب ف.خ هستين؟
By Anonymous, at November 28, 2005 9:16 AM
کجاييد پس؟
By Anonymous, at April 28, 2006 7:31 PM
Post a Comment
<< Home