!دلش برایم سوخت
ديدم در آن كوير درختي غريب را
محروم از نوازش يك سنگ رهگذر
،تنها نشسته اي
بي برگ و بار، زير نفسهاي آفتاب
،در التهاب
در انتظار قطره باران
.در آرزوي آب
،ابري رسيد
،ابري رسيد
.چهره درخت از شعف شكفت
:دلشاد گشت و گفت
اي ابر، اي بشارت باران
آيا دل سياه تو از آه من بسوخت ؟
،غريد تيره ابر
،غريد تيره ابر
!برقي جهيد و چوب درخت كهن بسوخت
حمید مصدق
4 Comments:
Hi,
I did it! (just for the sake of your suggestion) ;)
(And this is the 1st comment of mine in your weblog)
By
Nazanin, at July 21, 2006 11:10 PM
آدرس آهنگی که خواسته بودی اينه:
http://sara.malakut.org/archives/Setar-Piano-Sam.swf
By
Anonymous, at July 22, 2006 11:26 PM
چقدر قشنگه ولي خيلي دلم گرفت. بيچاره اونهايي كه محبت مي كنند و ميسوزند.
By
Anonymous, at July 24, 2006 5:41 AM
look! Our friends have got weblogs! ;)
why don't ya change the setting so that the word verification step could be skipped?
By
Nazanin, at July 26, 2006 1:37 AM
Post a Comment
<< Home